سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ

استاد شاگردش را به کنار دریاچه ای برد و گفت

امروز به تو یاد می دهم که اخلاص واقعی چیست

از شاگردش خواست تا همراهش وارد دریاچه شود ؛ بعد سر مرد جوان را گرفت و او را زیر آب برد

یک دقیقه گذشت . اواسط دقیقه دوم ، پسرک با تمام قوا دست و پا می زد تا خودش را از دست استادش رها کند و به سطح آب بیاید . بعد از دو دقیقه ، استاد او را رها کرد . پسرک که نزدیک بود از نفس بیافتد ، به روی آب آمد

فریاد زد : نزدیک بود مرا بکشید

استاد منتظر ماند تا نفس جوان برگردد و بعد گفت

نمی خواستم بکشمت ؛ اگر می خواستم ، دیگر اینجا نبودی . فقط می خواستم بدانم وقتی زیر آب بودی چه احساسی داشتی

احساس کردم دارم می میرم ! تنها چیزی که در زندگی می خواستم ، کمی هوا بود

دقیقا همین است . اخلاص واقعی تنها وقتی ظاهر می شود که تمنائی داشته باشیم و اگر به آن نرسیم ، بمیریم


نوشته شده در سه شنبه 87/5/29ساعت 8:50 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

کد آهنگ

کد موسیقی